مقدمه و هدف: دیابت یک نگرانی مهم برای سلامتی در جهان است که درصورت همبودی با اضطراب، افسردگی، استرس و سبکزندگی ناسالم بر وسعت شدت و عوارض آن افزوده خواهد شد. اصلاح سبک زندگی در مبتلایان به دیابت میتواند درماندگی روانشناختی (اضطراب، افسردگی، استرس)بیماران و درنتیجه پیش آگهی بیماری را دستخوش تغییرات مطلوب تری نماید.بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه آموزش سبکزندگی مبتنی بر مدل بزنف و مدل سازمان بهداشت جهانی بر درماندگی روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع II انجام شد. مواد و روشها: پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع گسترش یافته چندگروهی با طرحهای پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. سه ماه بعد از پس آزمون پیگیری برای هر سه گروه اجرا شد. جامعه آماری کلیه بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به بخش غدد بیمارستان امام خمینی در سال 1400 بود. از یک لیست 100 نفری بیماران مبتلا به دیابت، 60 نفر شناسایی و 45 نفر بهصورت تصادفی انتخاب و با جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه اضطراب، افسردگی و استرس (DASS-21) استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS نسخه 26 و تحلیل آمیخته با اندازه گیری مکرر تحلیل گردید. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر آموزش سبکزندگی مبتنی برهر دو مدل بر اضطراب (001/0= P)، افسردگی (001/0= P) و استرس (001/0= P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. آموزش سبکزندگی مبتنی بر مدل بزنف در مقایسه با مدل سازمان بهداشت جهانی میانگین افسردگی (025/0=p) را بیشتر کاهش داد اما تفاوت اثر دو گروه بر اضطراب و استرس معنادار نبود. نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثربخشی هردو مدل آموزشی و برتری مدل آموزشی بزنف بر درماندگی روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع II بود.بنابراین آموزش سبکزندگی به عنوان درمان کمکی در افراد مبتلا به دیابت نوع II ضروری به نظر میرسد.