مریم رحیمی غریبوند، شایسته صالحی، محمود نصر اصفهانی، دوره ۲، شماره ۳ - ( پاييز ۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه و هدف: مراقبت پیگیر عبارت است از فرآیندی منظم و مستمر برای برقراری ارتباط مؤثر، متعامل و پیگیر بین مددجو بهعنوان عامل مراقبت پیگیر و ارائهدهنده خدمات بهداشتی مراقبتی (پرستار) برای شناخت نیازها، مشکلات و حساس سازی مددجویان، برای قبول و انجام رفتارهای مداوم بهداشتی و کمک به حفظ بهبودی و ارتقاء سلامتی آنها است. این مطالعه با هدف تعیین مقایسه درک بیماران مبتلا به دیابت نوع دو و خانواده آنها از مراقبتهای پیگیر در بیماران مراجعهکننده به بیمارستانهای علوم پزشکی شهر اصفهان انجام شده است.
مواد و روشها : این تحقیق مطالعهای توصیفی تحلیلی است، واحدهای مورد پژوهش شامل ۱۴۰ بیمار مبتلا به دیابت نوع دو و ۱۴۰ نفر از اعضای خانواده آنها بودند که در بیمارستانهای علوم پزشکی اصفهان (الزهرا، امین، خورشید، عیسی بن مریم) در سال ۱۳۹۳ بستری و در طول این مدت و بعد از ترخیص مراقبتهای پیگیر را دریافت کرده بودند. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه بود که بعد از انجام روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه وتحلیل اطلاعات با استفاده از نرمافزار spss و از آمارهای توصیفی و استنباطی (آزمون Friedman و همبستگی) انجام شد.
یافتهها : یافتههای این مطالعه نشان داد که در عضو خانواده میانگین درک از آشناسازی ۷۴/۱۴±(۳۲/۵۴)، و حساس سازی ۶۱/۸±(۵۷/۱۷) بالاتر از بیمار است؛ اما در بیماران میانگین درک از کنترل ۳۹/۲۳ ± (۶۲/۱۰۴) و ارزشیابی ۰۳/۷ ± (۴۹/۳۳) بالاتر از عضو خانواده است.
بحث و نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این پژوهش درگیر کردن بیمار و خانواده در خصوص اجرای رویکرد مراقبت مداوم و شناسایی عوارض کوتاهمدت و طولانیمدت بیماری میتواند باعث درک بیشتر بیمار و خانواده از بیماری و اجرای صحیح برنامه مراقبتی از جانب آنان شود. لذا پرستاران باید در مرحله حساس سازی، برنامههای آموزشی مشترک مختص بیمار و عضو خانواده را اجرا کنند.
نجمه نصر اصفهانی، فرزانه تقیان، دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه و هدف: (IL-۱β) یک سایتوکاین التهابی می باشد که سطوح بالای این بیومارکر منجر به بروز مقاومت نسبت به انسولین و دیابت نوع ۲ می گردد ) و پروتئین واکنش C) در بیماران دیابتی نوع ۲ انجام گرفت.
مواد و روش ها: در این پژوهش نیمه تجربی، ۳۲ زن مبتلا به دیابت نوع۲ (سن: ۳۴/۶±۱۸/۴۳ سال ،BMI: ۰۰/۴±۸۳/۳۱kg/m۲) به طور تصادفی به چهار گروه تمرین یوگا، مصرف مکمل روی سولفات، ترکیبی و کنترل قرار گرفتند. برنامه تمرین یوگا، ۸ هفته تمرین (۲جلسه ۷۰ دقیقه در هفته) انجام دادند. گروه مکمل(روزانه یک قرص ۰۵/ ۰P <).
یافته ها: یافته ها نشان داد پس از ۸ هفته، تفاوت معناداری بین میانگین قندخون ( p=۰/۰۰۱)، سطح IL-۱β، CRP pگروه های تجربی و کنترل بود؛ در حالی که این تفاوت در متغیرهای انسولین(۰/۲۳= p)، مقاومت به انسولین (۰/۲۹= p) تغییر معنی داری را نشان نداد.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد مصرف مکمل روی، تمرینات یوگا و ترکیبی می تواند سطوح IL-۱β ، CRP و گلوکز را کاهش دهد و سطوح انسولین را افزایش و مقاومت به انسولین را تنها در گروه مکمل کاهش می دهد، لذا می تواند به عنوان یک روش درمانی مکمل برای بیماران مبتلا به دیابت نوع۲ مورد توجه قرار گیرد.