آناهیتا خدابخشی کولایی، علی نویدیان، زهرا بیاتی، معصومه رحمتی زاده، دوره ۳، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه و هدف: دشواری�های درمان و مراقبت�های پیوسته، تنش مستمر و اثرات آن بر زندگی فرد مبتلا به دیابت منجر به افت� کیفیت زندگی در این بیماران می�شود از این رو پژوهش حاضر تاثیر روش روان درمانی حمایتی را در بهبود کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع دو �بررسی می�کند.
مواد و روش&zwnjها: این پژوهش یک تحقیق نیمه آزمایشی به روش پیش آزمون و پس آزمون و گمارش تصادفی بود. ۲۴آزمودنی�ها از کلینیک دیابت شهرستان تفرش انتخاب شدند و به دوگروه همتا بر اساس نمره های پیش آزمون تقسیم شدند. بصورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شدند. روان درمانی حمایتی گروهی در ۱۰ جلسه اجرا شد و پس از آن پس آزمون اجرا گردید. برای تحلیل داده�های بدست آمده از آزمون تی مستقل و وابسته و تحلیل واریانس استفاده شد. ابزار پژوهش پرسشنامه کوتاه کیفیت زندگی بود.
یافته&zwnjها: نتایج تحلیل واریانس و آزمون تی مستقل نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه در پیش آزمون وجود ندارد(p<۰,۰۵). آزمون تی وابسته نشان داد که تفاوت معناداری بین پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایشی وجود دارد (p<۰,۰۵).
بحث و نتیجه&zwnjگیری: نتایج نشان داد که روان درمانی حمایتی گروهی بر بهبود کیفیت زندگی بیماران دیابتی تأثیر دارد.
آناهیتا خدابخشی کولایی، محمدرضا فلسفی نژاد، علی نویدیان، دوره ۴، شماره ۳ - ( تابستان ۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه و هدف: دیابت تاثیرات منفی بر سلامت روان بیماران دارد. علاوه براین، آموزش تابآوری در برابر استرس دارای پتانسیلی برای کاهش مشکلات سلامت روانی میباشد. از این رو پژوهش حاضر تاثیر آموزش تابآوری در برابر استرس بر بهزیستی روانی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو را بررسی میکند.
مواد و روش ها: این پژوهش یک تحقیق نیمه آزمایشی به روش پیش آزمون و پس آزمون بود,۳۰ آزمودنی از انجمن دیابت ایران شعبه تهران نتخاب شدند. بصورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شدند. آموزش تابآوری گروهی در ۹ جلسه اجرا شد و پس از آن پس آزمون اجرا گردید. ابزار پژوهش مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (RSPWB) بود. برای تحلیل دادههای بدست آمده از آزمون تحلیل واریانس استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه در بهزیستی روان شناختی و مولفههای آن از جمله؛ خودمختاری، پذیرش خود، هدف و جهت گیری، تسلط بر محیط، رشد شخصی و روابط مثبت با دیگران در دو گروه آزمایش و کنترل در نمرات پیش آزمون وجود دارد(p<۰,۰۰۰۱).
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش تابآوری گروهی در برابر استرس بر بهبود بهزیستی روان شناختی بیماران دیابتی نوع دو تاثیر دارد. از این روش، جهت بهبود کیفیت زندگی و غلبه بیماران بر مشکلات زندگی می توان استفاده کرد.
آناهیتا خدابخشی کولایی، مصطفی بهاری، محمد رضا فلسفی نژاد، حسین شهدادی، دوره ۴، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه و هدف: دیابت نوع دو در حال تبدیل به یک بیماری غیرواگیر، با همه گیری خاموش و یک مشکل بهداشتی با عواقب جسمانی، روانی و اجتماعی است. کیفیت زندگی بیماران تحت تأثیر میزان سطح سواد سلامت و آگاهی افراد از درک صحیح، تفسیر و دریافت به موقع خدمات سلامتی است. از این رو این پژوهش با هدف بررسی ارتباط کیفیت زندگی با سطح سواد سلامت در بیماران مرد مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.
مواد و روش ها: روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه مردان مبتلا به دیابت نوع دو شهرستان هرسین بود که از میان آنها ۱۷۰ نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند تا به پرسشنامه های مقیاس سواد سلامتی (HELIA) و پرسشنامه کیفیت زندگی (SF-۳۶) پاسخ دهند. جهت تحلیل داده ها از روشهای آماری همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین سطح سواد سلامت و کیفیت زندگی بیماران مرد دیابتی نوع دو رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (P<۰/۰۱). به این معنا که هر چقدر سطح سواد سلامت بیماران بالا باشد به همان میزان کیفیت زندگی آنها نیز در ابعاد جسمی، روانی و اجتماعی بالا خواهد رفت. همچنین کیفیت زندگی و ابعاد آن می توانند ۳۲/۰ واریانس ابعاد دسترسی، خواندن، فهم، ارزیابی و تصمیم گیری سواد سلامت ۳۲/۰ را پیش بینی کنند (p<۰/۰۱).
بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش روشن ساخت که سطح سواد سلامت و ابعاد آن برای داشتن کیفیت زندگی بهتر و مناسب تر بیماران ضروری است و متخصصان بهداشت روان باید به رابطه بین این دو مولفه توجه لازم را مبذول سازند.
افتخار کیهانی، محمدرضا فلسفی نژاد، آناهیتا خدابخشی کولایی، دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه و هدف: به دیابت می بایست به عنوان یک مشکل خانوادگی نگریست که همچون سایر بیماریهای مزمن، بر تمام اعضای خانواده تاثیر میگذارد. بنابراین سازگاری و رضایت زناشویی می توانند تحت تأثیر این بیماری قرار گیرند. هدف از انجام پژوهش مقایسه رضایت و سازگاری زناشویی زنان مبتلا به دیابت و عادی بود.
مواد و روش ها: این تحقیق از نوع علی- مقایسهای بود و جامعۀ آماری مورد مطالعه در این پژوهش را کلیه زنان مبتلا به دیابت و عادی شهر تهران در سال ۱۳۹۶ تشکیل دادند. ۷۰ نفر زنان دیابتی و ۷۰ نفر زنان عادی به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامههای رضایت زناشویی توسط انریچ و پرسشنامه سازگاری زناشویی لاک- والاس استفاده شد. دادهها با تحلیل واریانس چند متغیره ، آزمون تی برای گروههای مستقل و نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ تجزیه و تحلیل شده است.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین سازگاری زناشویی زنان مبتلا به دیابت و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد در حالیکه میان رضایت زناشویی زنان مبتلا به دیابت و عادی تفاوت معنی داری وجود نداشت. بین مولفههای رضایت زناشویی زنان مبتلا به دیابت و عادی تنها بین موضوعات شخصیتی تفاوت معنی دار وجود داشت. در مجموع میتوان گفت موضوعات شخصیتی و سازگاری زناشویی در زنان عادی بالاتر از زنان مبتلا به دیابت است.
بحث و نتیجه گیری: در زنان مبتلا به دیابت، بیماری آنها نمیتواند موجب شود که رضایت زناشویی کمتری را نسبت به افراد سالم تجربه کنند، همچنین در تبیین تفاوت سازگاری زناشویی زنان مبتلا به دیابت و عادی میتوان گفت بیماریهای مزمن به عنوان یک واقعه ناگوار در زندگی نگریسته میشود که میتواند نحوه واکنش و تعاملهای خانواده را تغییر میدهد.