مژگان جوکار، خدایار عشوندی، زهرا سیفی، سمیه پاکی،
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه و هدف: با توجه به مزمن بودن بیماری دیابت و مواجه شدن فرد مبتلا با شرایط و مشکلات روزانه در امر مراقبت تقویت نگرش بیماران دیابتی بسیار با اهمیت می باشد. لذا هدف این مطالعه بررسی تأثیر به کارگیری استراتژی ارتباطی
Teach Back بر ارتقاء ابعاد نگرشی بیماران دیابتی نوع۲ بود.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع کار آزمایی بالینی بود که بر روی ۷۰ نفر از بیماران دیابتی نوع دو انجام شد. شرکت کنندگان به صورت تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل (هر کدام ۳۵ نفر) تقسیم شدند و برنامه آموزشی طبق روش Teach Back در ۴ جلسه برای گروه آزمون انجام شد. داده های مربوط به یک ماه قبل و یک ماه پس از اتمام مداخله با استفاده از پرسشنامه، مصاحبه و خود گزارش دهی جمع آوری و جهت تحلیل داده ها از آزمون های کای دو، تی زوجی و مستقل و SPSS نسخه ۲۰ استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که نگرش کلی هر دو گروه آزمون و کنترل در مرحله دوم اندازه گیری افزایش معنیداری داشته است. علاوه بر این آزمون تی مستقل تفاوت معناداری را در نگرش کلی قبل از مداخله، در بیماران گروه آزمون و کنترل نشان نداد (۰۵/۰ p>). در حالی که همین آزمون بیان گر تفاوت معنیدار نگرش کلی بعد از مداخله، بین بیماران گروه آزمون و کنترل بود (۰۵/۰ P< ).
بحث و نتیجه گیری: با توجه به اینکه ارتباط هدفمند بیمار و پرستار از مباحث اصلی و حرفه ای پرستاری است می توان گفت به کارگیری روش های ارتباطی بیمار محور می تواند با ارتقاء نگرش بیماران و پیامد های مثبت مراقبتی همراه باشد.
علی خسروی بنجار، سمانه سراوانی اول، امیر رضا صالح مقدم، مجتبی دلارام نسب، حسین شهدادی، عبدالغنی عبدالهی محمد، علی بزی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه و هدف: شیوع جهانی دیابت از ۳۰ میلیون نفر در سال ۱۹۸۵ به ۱۷۷ میلیون نفر در سال ۲۰۰۰ افزایش یافته است. تخمین زده می شود که کل افراد مبتلا به دیابت از ۲۸۵ میلیون نفردر سال ۲۰۱۰ به ۴۳۹ میلیون نفر در سال ۲۰۳۰ برسد. رژیم درمانی بخش مهمی از برنامه ی درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ را تشکیل می دهد. به نظر می رسد آموزش مجازی جهت بهره بردن تمامی بیماران از خدمات آموزشی یک نیاز باشد. امروزه آموزش لوح فشرده به عنوان یک روش آموزشی نوین برای انتقال مفاهیم به صورت گسترده استفاده می شود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی بوده و بر روی ۸۵ بیمار مبتلا به دیابت نوع ۲ مرکز بهداشتی شهید قدسی مشهد انجام شد.
نمونه ها به روش نمونه گیری آسان انتخاب و به دو گروه مداخله (آموزش مجازی) و کنترل (آموزش روتین) تقسیم گردیدند. مدت مداخله ۲ ماه بود که داده ها قبل و بعد از مداخله به وسیله پرسشنامه و نمونه خون جهت آزمایش هموگلوبین گلیکوزیله جمع آوری شد و سپس با نرم افزار SPSS نسخه ۵/۱۱و با استفاده از آزمون های T مستقل، T زوجی وRepeated Measures ANOVA تحلیل گردیدند.
یافته ها: نتایج نشان داد بعد از مداخله از نظر آماری افزایش معنی داری در میانگین نمرات پیروی از رژیم درمانی در گروه آموزش مجازی در مقایسه با گروه آموزش سنتی (روتین) مشاهده گردید. (۰۵/۰p< ). اختلاف میانگین و انحراف معیار هموگلوبین گلیکوزیله در هر دو گروه بعد از مداخله معنی دار بود.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های موجود آموزش مجازی بر پیروی از رژیم درمانی و بر جنبه های مختلف از نظر امکانات و کم کردن ترددها تاثیرات مطلوبی دارد و اجرای آن با کمترین امکانات و هزینه میسر است، توصیه می شود پرستاران هر چه بیشتر با این نوع آموزش آشنا شده و از آن جهت آموزش به بیماران استفاده نمایند.
فرح مادرشاهیان، فاطمه باماری، موسی جهانتیغ،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه و هدف: یکی از بزرگترین چالش هایی که بیماران دیابتی با آن مواجه هستند، یادگیری نحوه ی زندگی با دیابت و کنترل قند خون روزانه می باشد، از این رو آموزش بیمار جهت توانمندسازی وی در خود مراقبتی و کنترل مطلوب قند خون و در نهایت ارتقاء سطح کیفیت زندگی، به عنوان یکی از شاخص های مهم سلامتی و بخش های مهم درمان دیابت به شمار
می رود. این مطالعه با هدف بررسی تآثیر آموزش به شیوه ی جیگ ساو بر پیروی دارویی بیماران دیابتی نوع دو انجام شد.
مواد و روش ها: مطالعه ی حاضر از نوع نیمه تجربی بود که در سال ۱۳۹۴ اجرا شده است. جامعه ی پژوهش شامل بیماران دیابتی مراجعه کننده به کلینیک دیابت شهرستان زابل بود که از میان این افراد، ۳۵ نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابتدا دو پرسشنامه شرح حال و پیروی دارویی ۸ سوالی (MMAS) تکمیل و نمونه ی آزمایش HbA۱C گرفته شد بیماران به ۷ گروه ۵ نفره تقسیم شدند و سپس مداخله ی آموزشی به شیوه جیگ ساو در طی سه جلسه با فاصله ی یک هفته اجرا شد و پس از سه ماه مجدداً پرسشنامه پیروی دارویی تکمیل و نمونه HbA۱C گرفته شد نتایج با استفاده از نرم افزار Spss۱۶ تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد میانگین سنی افراد شرکت کننده۸۶/۸±۴۸/۵۵ و میانگین مدت ابتلا افراد به دیابت ۳/۵±۵۴/۱۱بود؛ همچنین میانگین نمره پیرویی دارویی قبل و بعد از مداخله آموزشی به شیوه جیگ ساو افزایش معنی داری داشته است (۰/۰۰۱›p). همچنین میانگین نمره HbA۱C قبل و بعد از مداخله کاهش معنی داری را نشان داد (۰/۰۰۱›p).
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان از روش آموزش گروهی به شیوه ی جیگ ساو که یک روش گروهی فعال است در برنامه های آموزش به بیمار استفاده نمود.
حسین شهدادی، ناصر شیرانی، علی منصوری،
دوره ۵، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه و هدف: بیماری دیابت شایعترین بیماری ناشی از اختلالات متابولیسم در انسانهاست. این بیماری خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی، نفروپاتی، فشارخون، عوارض چشمی و اختلالات روانی از جمله اضطراب را افزایش می دهد. اضطراب می تواند زیان قابل توجهی بر کیفیت زندگی افراد بگذارد. یکی از راههای غیر دارویی کاهش اضطراب استفاده از طب فشاری است. این روش برای رفع اضطراب و علائم فیزیولوژیکی متعاقب آن مورد استفاده قرار میگیرد.بر همین اساس این مطالعه با هدف تعیین تأثیر طب فشاری بر اضطراب و کیفیت زندگی در بیماران دیابتی انجام شد.
مواد و روشها: مطالعه حاضر یک مطالعه نیمه تجربی تک گروهه از نوع قبل و بعد بود. ۴۰ نفر از بیماران مراجعه کننده به کلینیک دیابت زابل که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابتدا پرسشنامههای اضطراب اشپیل برگر و کیفیت زندگی SF-۳۶توسط نمونهها پر و سپس مداخله به مدت ۴ هفته انجام شد. پس از انجام مداخله مجدداً پرسشنامهها تکمیل گردید. دادههای به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: بر اساس یافتهها میانگین نمره اضطراب قبل از مداخله ۱۷/۸۲± ۱۱۱/۲۱بود اما پس از مداخله این نمره به
۹/۱۳ ± ۷۸/۹۱کاهش یافت نتایج بررسی اضطراب، قبل و بعد از مداخله اختلاف معنی داری را در همه حیطه ها نشان داد (P<۰/۰۵). همچنین نتایج نشان داد میانگین نمره کیفیت زندگی قبل از مداخله ۱۲/۹۱± ۵۴/۲۶ بود اما پس از مداخله این نمره به۱۴/۷۲ ± ۶۹/۷۵ افزایش یافت. نتایج بررسی کیفیت زندگی نیز، قبل و بعد از مداخله اختلاف معنی داری را در همه حیطه ها نشان داد (P<۰/۰۵).
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر و تاثیر مثبت طب فشاری بر کاهش اضطراب و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت، پیشنهاد می گردد آموزش های لازم به پرسنل درمانی از جمله پرستاران در مورد انجام طب فشاری و تأثیر آن انجام گیرد.
سعید حیدری سورشجانی، پرستو یارمحمدی، زهرا ترابی فارسانی، کمال صولتی، علی احمدی،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه و هدف: در این مطالعه ی مقطعی، ۱۹۸ زن مبتلا به دیابت با استفاده از فرمول حجم نمونه و نمونه گیری تصادفی منظمو متناسب با حجم، وارد مطالعه شدند. پرسش نامه ها شامل ویژگیهای جمعیت شناختی، پیروی از اقدامات بهداشتی در بیماران دیابتی و پرسشنامه محقق ساخته بر اساس برخی سازه های تئوری شناختی بود. پس از جمعآوری داده ها وارد نرم افزار آماری SPSSv۱۸ بین پیروی از رفتارهای بهداشتی (فعالیت بدنی و تغذیه) با سازه های SCT انتظارات پیامد، خودکارآمدی و خودتنظیمی همبستگی مستقیم و معناداری مشاهده شد.
زهرا مدنی، علی منصوری، فروغ زردشت، پرستو نظرنیا، افسانه سرابندی نو،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه و هدف: یکی از بزرگترین چالشهایی که بیماران دیابتی با آن مواجهند یادگیری نحوه کنترل قند خون میباشد. از این رو توانمندسازی بیماران در این زمینه و در نهایت بهبود کیفیت زندگی، به عنوان یکی از شاخصهای مهم سلامتی در بیماری دیابت به شمار میرود. لذا این مطالعه با هدف بررسی ﺗﺄﺛﯿﺮ الگوی توانمندسازی خانواده محور ﺑﺮ کنترل گلیسمی و ﭘﯿﺮوی دارویی در ﺑﯿﻤﺎران مبتلا به دیﺎﺑﺘﯽ ﻧﻮع دو انجام شد.
مواد و روشها: این پژوهش یک مطالعه تجربی بود و طی آن ۷۰ بیمار مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک دیابت شهرستان زابل بر اساس معیارهای ورود انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. ابتدا دو پرسشنامه شرح حال و پیروی دارویی ۸ سوالی (Morisky Medication Adherence) تکمیل و نمونه آزمایش HbA۱C گرفته شد. سپس برای گروه مداخله طی ۸ جلسه ۶۰ تا ۹۰ دقیقه ای بر طبق الگو آموزش های لازم داده شد. در پایان مجدداً پرسشنامه پیروی دارویی تکمیل و نمونه HbA۱C اندازهگیری شد. دادههای به دست آمده در نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: بر اساس یافتهها بین میانگین نمره پیروی دارویی دو گروه، قبل از مداخله تفاوت معنیدار آماری وجود نداشت (۰/۲۱=p ) اما پس از انجام مداخله این تفاوت معنی دار بود (۰/۰۰۰۱>p). همچنین نتایج نشان داد بین میانگین HbA۱C دو گروه، قبل از مداخله اختلاف معنیدار آماری وجود ندارد (۰/۳۲=p ) اما پس از انجام مداخله این اختلاف معنی دار بود (۰/۰۰۰۱>p).
نتیجهگیری: نتایج
مطالعه
حاکی
از
اثرات
مثبت
اجرای
الگوی
توانمندسازی
خانواده
محور
بر
افزایش
پیروی دارویی و بهبود کنترل گلیسمی
در
بیماران
بود
.
لذا میتوان از این
روش
آموزشی
در
برنامههای
آموزش
به
بیمار
استفاده
نمود
.
سید سجاد صفری، مژگان رهنما، عبدالغنی عبدالهی محمد، مهین نادری فر،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: تبعیت بیماران دیابتی نوع دو از رفتارهای خودمراقبتی نقش با اهمیتی در پیشگیری از این عوارض بیماری دارد و مصاحبه انگیزشی بعنوان یک مداخله جهت تغییر رفتارهای بهداشتی مطرح است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر مصاحبه ی انگیزشی انفرادی مبتنی بر خود مراقبتی بر تبعیت بیماران مبتلا به دیابت نوع۲ بستری در بیمارستان نبی اکرم زاهدان در سال ۱۳۹۷ انجام شد.
روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی ۴۰ بیمار مبتلا به دیابت انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه مداخله ۲۰ نفر و کنترل ۲۰ نفر تقسیم بندی شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه مشخصات جمعیت شناختی و پرسشنامه تبعیت از درمان بیماران مبتلا به بیماری های مزمن بود. گروه مداخله ۴ جلسه آموزش مصاحبه ی انگیزشی مبتنی بر خود مراقبتی را بصورت انفرادی و گروه کنترل طی ۴ جلسه همان محتوای آموزشی را به شیوه معمول چهره به چهره بدون کاربرد اصول مصاحبه انگیزشی دریافت کردند. ۸ هفته بعد از پایان مداخله، تبعیت در هر دو گروه سنجیده شد. داده ها به کمک آزمون آماری شاپیروویلک، تی مستقل و تحلیل کوواریانس و توسط نرم افزار SPSS نسخه ی ۲۳ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بعد از مداخله، میانگین نمره ی تبعیت بیماران مبتلا به دیابت در گروه مداخله ۱۵۰/۵۷ به طور معناداری بیش از میانگین نمره بیماران گروه کنترل ۱۴۱/۲۷بود. (P<,۰۰۱)
نتیجه گیری: آموزش مصاحبه ی انگیزشی مبتنی بر خود مراقبتی احتمالا تاثیر مثبتی بر تبعیت بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ دارد. لذا استفاده از اصول مصاحبه ی انگیزشی در آموزش به این بیماران توسط پرستاران توصیه می شود.
مینا پارسایی، فائزه صحبایی، حمید حجتی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه و هدف: بیماری دیابت از بیماری های مزمن شایع در دنیا می باشد که یکی از درمان های آن تبعیت از رژیم غذایی می باشد. مطالعات متعدد نشان داده است که موثرترین برنامه های اموزشی مبتنی بر رویکردهای نظریه محور می باشد. الگوی فرآیند موازی گسترده از الگوهای آموزش بهداشت می باشد که برپایه ترس، حساسیت، خودکارامدی بیماران می باشد. لذا این مطالعه را باهدف تاثیر الگوی فرآیند موازی گسترده بر تبعیت از رژیم غذایی بیماران دیابت نوع ۲ انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه تجربی در دو گروه ازمون و کنترل به باروش نمونه گیری صورت تصادفی ساده در دو گروه ۳۰نفره در کلینیک دیابت شهر گنبد کاووس در استان گلستان در سال ۱۳۹۸ انجام شد. در گروه کنترل اموزش های روتین مراقبت در بیماران دیابتی و در گروه آزمون ۶جلسه ۴۵تا۶۰دقیقه آموزش با محتوی الگوی فرآیند موازی توسعه یافته انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ۳۴ سوالی تبعیت از رژیم غذایی می باشد. تجزیه و تحلیل اطلاعات توسط نرم افزار SPSS۲۱ با کمک آزمون تی زوج،تی مستقل و آنکوا انجام شد.
یافته ها: آزمون کواریانس بعد حذف اثرپیش آزمون اختلاف معنی داری را بین دو گروه آزمون و کنترل از نظر تبعیت غذایی نشان داد. (۲۸/۰=Eta، ۰۱/۰=p)که ۲۸درصد تغییرات پس آزمون می تواند به دلیل آموزش الگوی توسعه یافته موازی باشد
نتیجه گیری: الگوی فرآیند موازی گسترده موجب افزایش تبعیت از رژیم غذایی در بیماران دیابتی می گردد. لذا با توجه به نتایج این مطالعه و اثر بخشی مدل فرآیند موازی گسترده بر تبعیت از رژیم غذایی بیماران دیابتی می توان گفت ایجاد نگرش مربوط بـه قابل کنترل بودن بیماری و عوارض بیماری، خودکارآمدی به عنوان پیشبینی کننده تبعیت از رژیم غذایی می باشد.
خاطره زمانی، گلبهار آخوند زاده، حمید حجتی،
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه و هدف: نوجوانان اغلب با تغییرات قند خون ناشی از شرایط رشدی دست و پنجه نرم می کنند. بخش مهمی از مدیریت دیابت، بهبود خودکارآمدی و افزایش وابستگی به درمان است، با توجه به این که آموزش مبتنی بر رویکردهای نظریه محور به عنوان یکی از اساسی ترین شیوه های درمان و کنترل بیماری ها است و الگوی فرایند موازی توسعه یافته از الگوهای آموزش بهداشت بیماران می باشد ، این پژوهش بر آن است تا تاثیر الگوی توسعه یافته موازی بر خودکارآمدی نوجوانان دیابتی استان گلستان در سال ۱۳۹۸ را بررسی کند.
مواد و روش ها: این مطالعه مداخله ای کلاسیک با پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه مداخله و کنترل بر روی ۵۰ نوجوان دیابتی استان گلستان با روش نمونه گیری تصادفی ساده در سال۱۳۹۸ انجام گردید. در گروه آزمون براساس الگوی فرایند موازی توسعه یافته محتوی برنامه آموزشی در ۵ جلسه ۴۵ تا۶۰ دقیقه به صورت گروهی در گروه های ۵-۶ نفره برای هفته ای دو بار ارائه شد ابزار تحقیق ،پرسشنامه مشخصات دموگرافیک و خودکارآمدی کودکان و نوجوانانبود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۳ و با کمک آمار توصیفی (جدول، میانگین، انحراف معیار ) و آمار استنباطی (تی مستقل، تی زوج، آنوا) انجام گردید.
یافته ها: آزمون آنکوا با حذف اثر پیش آزمون نشان داد آموزش الگوی فرایند موازی توسعه یافته بر خودکار آمدی نوجوانان دیابتی تاثیر دارد (۰/۰۱> P و ۰/۰۶۳= Eta ) که پیش بینی می شود ۶۳ درصد تغییرات پس آزمون به دلیل مداخله می باشد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، آموزش بر اساس الگوی فرایند موازی توسعه یافته و پیگیری بعد از جلسات آموزشی می تواند موجب افزایش خود کارآمدی نوجوانان مبتلا به دیابت شود. لذا از یافته های این پژوهش میتوان جهت آموزش به بیماران دیابتی در کلینیک ها و مراکز درمانی استفاده کرد.
آناهیتا کاراموز، محمد رضا غلامرضاپور، مجید کاظمی، دکتر رضا وزیری نژاد،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه و هدف: دیابت از جمله بیماریهای مزمنی است که سبب بروز مشکلات جسـمی، روانـی و کاهش کیفیت زندگی بیماران میگردد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مداخله آموزش بر میزان کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع ۲ تحت پوشش کلینیک دیابت دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان انجام گرفته است.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی تصادفی قبل و بعد میباشد. مداخله صورت گرفته یک برنامه آموزشی برای افزایش سطح کیفیت زندگی است که بر روی گروه مداخله متشکل از بیماران دیابتی نوع ۲ تحت پوشش کلینیک دیابت دانشگاه علوم پزشکی انجام شده است. بیماران تحت بررسی بطور تصادفی به دو گروه ازمون و کنترل تقسیم گردیدهاند. با توجه به اینکه انحرافمعیار کیفیت زندگی در مطالعات قبلی۷/۱ براورد گردیده است و با انتخاب اندازه اثر ۵/۱، با اطمینان ۹۵ درصد و با توان آزمون ۹۰ درصد، تعداد نمونه لازم برای هر گروه ۲۷ نفر از واحدهای پژوهش محاسبه شد که با توجه به احتساب ریزش نمونهها،۳۰ نفر لحاظ گردیده است. برای بررسی کیفیت زندگی از پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی SF-۳۶ که دارای هشت زیر مقیاس میباشد، استفاده شده است. دادهها پس از جمعآوری با استفاده از نرم افزار SPSS/۲۳ آنالیز شدهاند.
یافته ها: میانگین سنی بیماران تحت بررسی در گروه کنترل ۸/۹±۱/۵۴ سال و در گروه مداخله ۵/۹±۸/۵۴ سال میباشد. میانگین نمره کیفیت زندگی در بیماران گروه کنترل قبل و بعد از مداخله به ترتیب ۳/۸±۷/۸۳ و ۷/۷±۹/۸۲ است. این نمره در بیماران گروه مداخله قبل و بعد از مداخله به ترتیب ۵/۱۴±۱/۸۲ و ۲/۱۲±۹/۹۱ میباشد. روند افزایشی میانگین نمره کیفیت زندگی در گروه مداخله بعد از آموزش بسیار قابل توجه است. بعد از برنامه آموزشی زیر مقیاس کارکرد جسمی، انرژی- خستگی، بهزیستی هیجانی، درد و سلامت عمومی افزایش پیدا کرد اما زیر مقیاسهای اختلال نقش سلامت جسمی، اختلال نقش سلامت هیجانی و کارکرد اجتماعی در گروه مداخله و کنترل تغییر چندانی قبل و بعد از آموزش نداشتند.
نتیجه گیری: میتوان بـا اجرای برنامههای آموزشی همچون خـودمراقبتی بـا اسـتفاده از الگوهای نوین آموزشی، کیفیت زندگی این گروه از سالمندان و سالهـای عمــر فعـال آنـها را افزایـش داد.
طاهره قطبی، نرگس ارسلانی، سادات سیدباقرمداح،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه و هدف: بی تحرکی نقش مهمی در شیوع و گسترش انواع بیماری های مزمن منجمله دیابت دارد. انجام صحیح رفتارهای خودمراقبتی که تحرک و فعالیت بدنی مناسب را نیز شامل گردد نقش مهمی در پیشگیری و کنترل عوارض دیابت در افراد مبتلا دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه خود مراقبتی بر میزان تحرک و فعالیت بدنی در افراد مبتلا به دیابت نوع دو صورت گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه شبه تجربی ۴۰ فرد مبتلا به دیابت نوع دو بصورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. برنامه خودمراقبتی درحیطه تحرک وفعالیت بدنی جهت گروه مداخله طی ۵ جلسه ۹۰ دقیقه ای در محل سکونت و با مشارکت خانواده های آنان اجرا شد. برای بررسی سطح تحرک و فعالیت بدنی از پرسشنامه دارای روایی و پایایی سنجش رفتارهای خودمراقبتی (حیطه مربوط به تحرک و فعالیت بدنی) استفاده شد. داده ها در دو مرحله قبل و بعد از آموزش جمع آوری شده و با نرم افزار spss۱۶ تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نمره فعالیت بدنی و ورزش بین دو گروه مداخله و کنترل قبل از اجرای برنامه خودمراقبتی یکسان بود. شش هفته بعد از اجرای برنامه بین دو گروه اختلاف معناداری از نظر میانگین نمره تحرک و فعالیت بدنی بدست آمد
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که اجرای برنامه خود مراقبتی توانسته است نقش مهمی در تغییر شیوه زندگی افرادمبتلا به دیابت نوع دو ازنظرتحرک و فعالیت بدنی داشته باشد لذا پیشنهاد می شود اجرای برنامه خودمراقبتی در همه ابعاد با تاکید بر حیطه تحرک وفعالیت بدنی به عنوان روشی موثر در بهبود سایر رفتارهای خود مراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو و همچنین در دیگر بیماری های مزمن بکار گرفته شود.
شروین محمدی، آیت اله فتحی، عصمت پاهنگ،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۵-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه و هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی رواندرمانی مثبت نگر بر امید به زندگی و خود کارآمدی در بیماران دیابتی شهرستان شهریار انجام گرفت.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی بر اساس طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل است. جامعهی آماری پژوهش حاضر شامل تعدادی از مراجعه کنندگان مبتلا به دیابت به مراکز خدمات جامع سلامت در شهرستان شهریار درسال ۱۴۰۰ بود که از بین آنها ۳۰ نفر به صورت تصادفی انتخاب شد و در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) تقسیم بندی شد. پس از تقسیم تصادفی بیماران دیابتی به دو گروه آزمایش و کنترل، طرح آموزش مهارت های رواندرمانی مثبت نگر در ۸ جلسه ۲ ساعته در مدت ۲ ماه، به شرکتکنندگان در گروه آزمایش ارائه شد و در گروه کنترل هیچ مداخلهای صورت نگرفت. هر دو گروه، یک بار پیش از مداخله آزمایشی و یک بار پس از مداخله آزمایشی مقیاس امیدواری اشنایدر و همکاران (۱۹۹۱) و خودکارآمدی شرر (۱۹۸۲) را تکمیل کردند.
یافته ها: یافتههای آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر نشان دادآموزش رواندرمانی مثبت نگر بر امید به زندگی و خودکارآمدی در بیماران دیابتی شهرستان شهریارتاثیر معنادار دارد (p<۰/۰۵).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از تاثیر مثبت رواندرمانی مثبتنگر بر امید به زندگی و خودکارآمدی بیماران دیابتی میباشد.
نادره افخمی اردکانی، یاسر رضاپور میرصالح، حسین غفوری چرخابی، عذرا محمدپناه اردکان،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه و هدف: دیابت در سراسر جهان شیوع بالایی دارد. خودمدیریتی در بیماران دیابتی کلیدیترین عامل کنترل و تعویق ابتلا به عوارض دیابت است. این پژوهش به منظور بررسی ارتباط بهزیستی معنوی و سبک های مقابله مذهبی با خودمدیریتی بیماران دیابتی انجام شد.
مواد و روش ها: پژوهش از نوع همبستگی است و به شیوه معادلات ساختاری اجرا شد. جامعه پژوهش شامل کلیه بیماران دیابتی نوع دو استان یزد بود که از این بین تعداد ۲۰۷ نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های بهزیستی معنوی گومز و فیشر، پرسشنامه مقابله مذهبی پارگامنت و پرسشنامه خودمدیریتی دیابت جمع آوری و توسط نرم افزار SPSS نسخه ۲۳ و AMOS نسخه ۲۴ تحلیل شدند
یافته ها: یافتهها نشان داد که بهزیستی معنوی از لحاظ آماری، ارتباط معناداری با سبک مقابله مذهبی مثبت فرد دارد. بعلاوه اثر سبک مقابله مذهبی مثبت بر خودمدیریتی دیابت هم به لحاظ آماری، مثبت و معنادار میباشد، این در حالی است که سبک مقابله مذهبی منفی ارتباط معنادار ولی منفی با خود مدیریتی دیابت و نیز با بهزیستی معنوی فرد دیابتی دارد. ارتباط بهزیستی معنوی و خودمدیریتی دیابت هم به لحاظ آماری، مثبت و معنادار است. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که سبکهای مقابله مذهبی در ارتباط بین بهزیستی معنوی با خودمدیریتی دیابت، نقش میانجی دارند و بعنوان نتیجه کلی میتوان گفت که سطح خود مدیریتی بیماران دیابتی تا ۲۵ درصد توسط سبک مقابله مذهبی فرد و سطح بهزیستی معنوی فرد قابل پیشبینی است(p< ۰/۰۱).
نتیجه گیری: نتایج حاکی از این است که افراد دیابتی با بهزیستی معنوی بالاتر و سبک مقابله مذهبی مثبت بیشتر، خودمدیریتی دیابت بالاتری از خود نشان میدهند. از این رو انتظار میرود که با بالا بردن سطح بهزیستی معنوی بیماران دیابتی و تقویت سبک مقابله مذهبی مثبت در آنها، خودمدیریتی افراد دیابتی بطور معنا داری افزایش یابد. با توجه به اهمیت خودمدیریتی در کنترل دیابت و به تعویق انداختن عوارض آن، پیشنهاد میشود که مراکز درمانی و بهداشتی توجه ویژهای به ارتقا بهزیستی معنوی و اصلاح سبک مقابله مذهبی بیماران داشته باشند.
الهام شهرکی مقدم، هاجر نوری سنچولی، دکتر مهدیه پودینه مقدم، فاطمه باماری،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه و هدف: بیماری دیابت به عنوان یک چالش سلامتی در سراسر جهان مطرح است. افدامات خود مراقبتی یکی از روشهای موثر در کنترل این بیماری و عوارض مربوط به آن است. در این مطالعه تاثیر دو روش همتا و ماجول خودیادگیری بر خود مراقبتی بیماران مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت.
روش پژوهش: در این مطالعه نیمه تجربی،۶۰ بیمار مبتلا به دیابت نوع ۲ مراجعه کننده به کلینیک دیابت شهر زابل به طور در دسترس وارد مطالعه شدند. بیماران به طور تصادفی و از طریق پرتاب سکه در دو گروه قرار گرفتند. بیماران در گروه همتا در ۶ جلسه ۴۵-۳۰ دقیقه ای شرکت کردند. این مداخله برای گروه همتا در طول یک ماه (۲ جلسه در هفته) اجرا شد. در گروه ماجول نیز بسته های خودیادگیری در اختیار بیماران قرار گرفت. در گروه ماجول همزمان با جلسات آموزشی گروه همتا ماجول مربوطه (ماجول مربوط به همان موضوع جلسه آموزشی گروه همتا) در اختیار بیماران قرار داده شد تا به مطالعه آن بپردازند. جهت اطمینان از مطالعه ماجول، پژوهشگر تماس های تلفنی با بیماران برقرار شد. همچنین، پژوهشگر در هر دو گروه آموزش همتا و ماجول خودیادگیری پیگیری های تلفنی جهت یادآوری برنامه درمانی را انجام داد. نمره خودمراقبتی بیماران در قبل و ۱۲ هفته پس از مداخله بررسی شد.
یافته ها: نمره خود مراقبتی بیماران در هر دو گروه همتا (۰/۰۰۱>p) و ماجول خودیادگیری (۰/۰۰۱>p) افزایش معنادار داشت. بیمارا ن در گروه همتا به طور معناداری نمره خودمراقبتی بیشتری نسبت به بیماران گروه ماجول خودیادگیری داشتند (۰/۰۱۹=p) .
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد که دو روش همتا و ماجول خودیادگیری در بهبود خودمراقبتی بیماران موثر هستند. هر چند این تاثیر در گروه همتا بیشتر بود. چر اکه در آموزش همتا محور بیماران یاد میگیرند از تجارب همتای خود که دارای شرایط و بیماری مشابه خود هستند استفاده کنند در نتیجه این امر میتواند منجر به افزایش سازگاری و تطابق بیماران با شرایط بیماری آنها شود که در نتیجه آن در نهایت کنترل بیماری دیابت و کاهش عوارض ناشی از آن است .
محمد عباس زاده بزی، دادخدا صوفی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱۱-۱۴۰۱ )
چکیده
شاهین نوروزی، لیلا مرادی، مهشید اسماعیلی، مریم پورشمس،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱۱-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه و هدف: دیابت یکی از شایع ترین بیماری های دوره سالمندی است . مشکلات سلامت روان از جمله اختلالات افسردگی و اضطراب در بیماران مبتلا به دیابت شایع هستند درحالی که معمولا تشخیص داده نمی شوند.بیماران واجد تشخیص همزمان دیابت و اختلالات روانپزشکی پیش آگهی بدتری دارند. مطالعه حاضر با هدف بررسی فراوانی اختلال اضطراب منتشر و افسردگی در بیماران بالای ۶۰ سال مبتلا به دیابت نوع دو انجام گرفت.
روش ها: دراین مطالعه توصیفی مقطعی ۳۰۰ نفر از بیماران سالمند مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به درمانگاه دیابت بیمارستان گلستان اهواز در سال ۹۹ مورد بررسی قرار گرفتند. وجود اضطراب و افسردگی با استفاده از پرسش نامه های اضطراب و افسردگی بک و پرسشنامه های کوتاه شده ی افسردگی(GDS) و اضطراب (GAI-SF-PV) و سپس با ستفاده از ویرایش پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی(DSM-V) سنجیده شد.
یافته ها: اغلب بیماران مورد مطالعه زن (۷/۵۶%)، متاهل (۹۵%)، دارای تحصیلات دیپلم و کمتر (۶/۸۶%)، نژاد عرب (۷/۵۷%)، با وضعیت اقتصادی متوسط (۶۹%) بوده و با خانواده زندگی می کردند (۹۷%). دیابت در اغلب افراد بادارو و انسولین کنترل شده (۳/۹۴ %) گزارش شد. نرخ اختلالات ضطراب منتشر و افسردگی، پس از غربالگری با پرسشنامه های مربوط به اضطراب و افسردگی بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی (DSM-V) ۸/۳۳ و ۷/۴۰% بود.
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه شیوع بالای میزان افسردگی و اضطراب در بیماران دیابتی بالای ۶۰ سال را نشان داد که تحصیلات پایین، وضعیت اقتصادی نامطلوب، قند خون کنترل نشده و جنسیت از ریسک فاکتورهای مستقل موثر بر اضطراب و افسردگی و زندگی بدون خانواده از ریسک فاکتورهای مستقل بروز اختلال اضطراب منتشر در بیماران دیابتی بالای ۶۰ سال بودند.
ابراهیم فلاحتی، علی رضا عبدی، نادر سالاری، حسین اشتریان،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه و هدف: جمعآوری دادهها به عنوان یکی از مهمترین گامهای یک مطالعه، نیازمند دسترسی به ابزاری روا و پایا است، مدل اعتقاد بهداشتی دهههاست که به منظور ارتقاء رفتارهای پیشگیرانه در حوزههای مختلف به کار میرود. لذا مطالعه حاضر با هدف طراحی ابزاری معتبر و پایا به منظور بررسی رفتارهای پیشگیرانه در افراد مبتلا به دیابت نوع دو بر اساس سازههای مدل اعتقاد بهداشتی است.
مواد و روش ها: در یک مطالعه روششناختی از سال ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۷ به طول انجامید. گویههای ابزار از دو منبع ۱) مرور متون و مقالات مرتبط و ۲) بررسی پرسشنامههای موجود استخراج گردید. بر این اساس به منظور کسب اطمینان از روایی ابزار از روایی صوری و روایی محتوا و برای پایایی ابزار از ضریب آلفای کرونباخ جهت تعیین همسانی درونی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد.
یافته ها: در مرحله روایی محتوا، میانگین CVR و CVI به ترتیب، برابر با ۰/۹۱ و ۰/۹۸ بود. میزان آلفای کرونباخ برای سازههای، حساسیت درک شده ۰/۵۶، شدت درک شده ۸۳/۰، موانع درک شده ۷۱/۰، منافع درک شده ۰/۸۶، خودکارآمدی ۰/۸۲و راهنمای عمل ۰/۷۹ به دست آمد. همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه ۰/۸۲ سنجیده شد.
نتیجه گیری: یافتههای این مطالعه نشان میدهد، پرسشنامه بررسی رفتارهای پیشگیرانه در افراد مبتلا به دیابت نوع دو از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و میتواند به منظور سنجش و ارتقاء رفتارهای پیشگیرانه در افراد مبتلا به دیابت نوع دو مورد استفاده قرار گیرد.
اشرف الهیار، علی زینالی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه و هدف: دیابت از شایعترین بیماریهای مزمن در کودکان و نوجوانان است. پژوهش با هدف بررسی نقش افسردگی و استرس با میانجی روابط خانوادگی در مصرف مواد نوجوانان دیابتی انجام شد.
روش پژوهش: این مطالعه همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش نوجوانان دیابتی عضو انجمن دیابت شهرارومیه و مراجعهکننده به پزشکان متخصص دیابت و بیمارستان امام خمینی (ره) شهر ارومیه در سال ۱۳۹۸ بودند که ۲۰۶ نفر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مقیاس غربالگری مصرف مواد- نسخه نوجوانان و پرسشنامههای افسردگی، استرس و روابط خانوادگی بودند. دادهها با روشهای ضرایب همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شدند.
یافته ها: یافتهها نشان داد که مدل پژوهش حاضر بر اساس شاخصهای برازش مدل مانند CFI با مقدار ۹۷/۰ و GFI با مقدار ۰/۹۴ برازش مناسبی داشت. همچنین، اثرهای مستقیم افسردگی (۰/۰۰۱, P<۰/۳۳-=β) و استرس (۰/۰۰۱, P<۰/۵۱-=β) بر روابط خانوادگی و روابط خانوادگی (۰/۰۰۸, P<۰/۲۵-=β) بر مصرف مواد معنادار بود، اما اثرهای مستقیم افسردگی (۰/۳۷, P=۰/۰۲=β) و استرس (۰/۶۴, P=۰/۰۴=β) بر مصرف مواد معنادار نبود. علاوه بر آن، اثرهای غیرمستقیم افسردگی (۰/۰۰۷, P=۰/۱۷=β) و استرس (۰/۰۰۶, P=۰/۲۶=β) با میانجی روابط خانوادگی بر مصرف مواد معنادار بود.
نتیجه گیری: افسردگی و استرس از طریق کاهش روابط خانوادگی میتوانند باعث افزایش سوءمصرف مواد در نوجوانان دیابتی شوند.
زهرا پورموحد، رویا جعفری ندوشن، کیانا شیخ زاده، ناهید آردیان، منصوره نصیریان، محمدعارف ملک پور،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
چکیده
مقدمه و هدف: دیابت بیماری مزمنی است که برعملکرد فردی، اجتماعی و روانی افراد مبتلا تاثیر دارد. کاهش سازگاری زناشویی و ایجاد مشکل در تحکیم خانواده از عواقب دیابت به شمار می رود. هدف از انجام این مطالعه تعیین تاثیر مداخله آموزشی بر تحکیم خانواده در زنان مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به مرکز تحقیقات دیابت شهر یزد بود.
مواد و روش ها: این مطالعه یک مداخله ی آموزشی از نوع نیمه تجربی بوده که در سال ۱۴۰۰ بر روی ۶۰ بیمار مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. نمونه ها به صورت در دسترس انتخاب و سپس بطور تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه تحکیم خانواده برای جمع آوری داده ها استفاده شد. مداخله آموزشی به صورت مجازی طی هفت جلسه انجام شد. از نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ و سطح خطای ۰/۰۵ و با استفاده از آزمون های تی مستقل، تی زوج، آنالیز واریانس، کوواریانس و من ویتنی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید.
یافته ها: پس از مداخله میانگین نمره ی تحکیم خانواده در گروه آزمون به طور قابل ملاحظه ای نسبت به گروه کنترل کاهش یافت و تفاوت بین دو گروه از این لحاظ معنی دار گردید. لازم به ذکر است که نمره ی پایین تر نشانه ی تحکیم خانواده ی بهتر است. نتیجه ی آزمون تی زوج برای مقایسه ی قبل و بعد از مداخله بیانگر تاثیر آموزش در گروه مداخله بود.
نتیجه گیری: مداخله آموزشی بر تحکیم خانواده در در زنان مبتلا به دیابت نوع دو شهر یزد مؤثر بود. پیشنهاد می شود در مطالعات آینده به بررسی و برنامه ریزی برای ارتقای تحکیم خانواده در بیماران مبتلا به سایر بیماری های مزمن پرداخته شود. همچنین شایسته است به بهبود بعد عاطفی بیشتر توجه گردد.
الهام شهرکی مقدم، مهدیه پودینه مقدم، هاجر نوری سنچولی، نجمه عزیزی،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه و هدف: آموزش اساس درمان دیابت است، روش های مختلف آموزشی اثرات یکسانی ندارند، این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر آموزش همتا و ماجول خودیادگیری بر هموگلوبین گلیکوزیله بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی،۶۰ بیمار مبتلا به دیابت نوع ۲ و مراجعه کننده به کلینیک دیابت شهر زابل به طور در دسترس وارد مطالعه شدند. بیماران به طور تصادفی و از طریق پرتاب سکه در دو گروه قرار گرفتند. بیماران در گروه همتا در ۶ جلسه ۴۵-۳۰ دقیقه ای شرکت کردند. این مداخله برای گروه همتا در طول یک ماه (۲ جلسه در هفته) اجرا شد. در گروه ماجول نیز بسته های خودیادگیری در اختیار بیماران قرار گرفت. در گروه ماجول همزمان با جلسات آموزشی گروه همتا ماجول مربوطه (ماجول مربوط به همان موضوع جلسه آموزشی گروه همتا) در اختیار بیماران قرار داده شد تا به مطالعه آن بپردازند. جهت اطمینان از مطالعه ماجول، پژوهشگر تماس های تلفنی با بیماران برقرار شد. پژوهشگر در هر دو گروه آموزش همتا و ماجول خودیادگیری پیگیری های تلفنی جهت یادآوری برنامه درمانی را انجام داد. سطح هموگلوبین گلیکوزیله بیماران در قبل و ۱۲ هفته پس از مداخله بررسی شد.
یافته ها: سطح هموگلوبین گلیکوزیله بیماران پس از شرکت در آموزش همتا به طور معناداری کاهش یافت(۰۳۲/۰=p) در حالی که سطح هموگلوبین گلیکوزیله بیماران در قبل و بعد از شرکت در ماجول خودیادگیری معنادار نبود (۳۸۵/۰=p). تفاوت معناداری در سطح هموگلوبین گلیکوزیله بیماران در بعد از شرکت در آموزش به روش همتا و ماجول خودیادگیری مشاهده نشد (۱۱۹/۰=p).
نتیجه گیری: مطالعه نشان داد آموزش همتا می تواند منجر به کاهش سطح هموگلوبین گلیکوزیله بیماران دیابت نوع ۲ شود . بنابراین آموزش همتا شیوه موثری برای کمک به کنترل دیابت در بیماران بوده و ترویج آن می تواند در کاهش عوارض بیماران دیابتی ثمر بخش باشد.